مجلس ایران با طرح تدریس زبان ملتهای ساکن ایران در مدارس کشور مخالفت کرد
به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، در نشست روز چهارشنبه (۸ اسفندماه) صحن علنی مجلس شورای اسلامی، گزارش کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی درباره، طرح تدریس ادبیات زبانهای قومی و محلی در مدارس کشور در دستور کار صحن مجلس قرار گرفت و نمایندگان با ۱۰۴ رای موافق، ۱۳۰ رای مخالف، ۵ رای ممتنع از ۲۴۶ نماینده حاضر با کلیات آن مخالفت کردند.
چرخ فلک فرسوده ی شهر فرنگ ایران
زندگی در ایران د ر این چند دهه اخير به چرخ فلک فرسوده در شهر فرنگ شبیه شده است. تمام ارکان نظام و دولت حول موضوعات تکراری ، بی وقفه در جا میزنند.
هیچ حرکت تحول گر و به پیش در کار نیست. هیچ ایده ای تازهای نیست. خبر تازهای هم برای شهروندان کشور نیست. چندین دهه است که هیچ تغيير اساسی در جهت بهبود زندگی مردم صورت نگرفته است. چندین دهه است که مردم را با همان شعارهای تکراری به بازی گرفته اند.
« مجلس ایران با طرح تدریس زبانهای ملتهای ساکن ایران در مدارس کشور مخالفت کرد.» این خبر جدیدی نیست.
چندین دهه این خبرعینا تکرار شده است. و در ایران هیچکس را ذوقزده و یا شگفت زده نمی کند. این گونه خبرها، سند روزمره گی شدن و پوچ شدن امید ها در جامعه ی ایران ج. ا. است. این چرخه تکراری و ملال آور که چندین دهه است ادامه دارد، حقیقت تلخ بر باد رفتن امیدها و امکانات کشور می باشد.
چندین دولت با شعار فریبنده ی تدریس زبان مادری روی کار آمدند و دولت پزشکیان هم با همین شعار تبلیغات انتخاباتی اش را آغاز کرد.
به رای گیری گذاشتن ماده ای که در قانون اساسی کشور تصریح و تصویب شده است، فی نفسه خلاف قانون است.
نمایندگان مجلس یکبار دیگر، بر اساس سخنانی که خود ایشان در مجلس ابراز کردهاند، بروشنی عدم صلاحیت و عدم تخصص خود را درملاء عام بنمایش گذاشتند. حتی موضوع بحث و رأی گیری نمایندگان مجلس به غلط « طرح تدریس ادبیات زبانهای قومی و محلی در مدارس کشور» نامیده شده است. در صورتی که مطالبات ملتهای ساکن ایران برسمیت شناخته شدن زبانهای ملتهای ساکن ایران و تدریس آن در مدارس کشور است. اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی صریحا مقرر می دارد:
« استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است» همچنین اصول ۱۹ ، ۲۲ و ۲۳ این قانون با اشاره به برابری و هرگونه عدم تبعیض اجتماعی و فرهنگی و غیره به نوعی دیگر این حق مسلم بشری را مورد شناسایی قرار داده است.
شور و رأی گیری در مورد تدریس زبان مادری ملتهای ساکن ایران که مسئله حياتی برای میلیونها شهروند کشوراست، صلاحیت و تخصص می طلبد. اظهار نظر نمودن نمایندگان مجلس که اکثراً به قوم فارس تعلق دارند ، یعنی بی خبر از ستم مضاعف جاری بر ملت های ایران هستند، به مصداق ضربالمثل ترکمنی که میگوید : « دوقونگ، آچدان حاباری یوق »- ( آنکه شکم اش سیر است از درد گرسنه بیخبر است) حتی از نظر اخلاقی هم در مقامی نیستند که در مورد خواست های دیگر ملت های ساکن کشورتعیین تکلیف نمایید.
تمام اظهارات مخالفان تدریس زبان مادری این بار هم باز چیزی جز چرخش مکرر همان چرخ فلک فرسوده نیست.
از طرف دیگر چندین دهه است که فعالین مدنی و فرهنگی ميثاق ها و مفاد قوانین مربوط به حقوق بشر، قوانین مربوط به حقوق کودک، قوانین سازمان یونسکو و سازمان ملل متحد در خصوص تدریس به زبان ملت ها را که دولت جمهوری اسلامی ایران نیز این مفاد را امضا و تقبل به اجرا نموده است به روز رسانی کرده اند.
به دیگر سخن، در این جبهه هم همه ی گفتنی ها گفته شده است و چیز تازهای برای گفتن باقی نمانده است. حکومت ایران باز تلاش دارد که انرژی نیروهای سازنده را مجبور به وارد شدن به تقابل فرسایشی و بازی چرخ فلک فرسوده مشغول نماید.
چندین دهه است که مطالبات ملی و در رأس آن تدریس زبان مادری از طرف دولت ایران بعنوان تهدید تمامیت ارضی کشور، تهدید زبان فارسی، نبود بودجه، نبود متخصصین آموزشی توجیه می شود.
به رای گذاشتن حق تدریس زبان مادری در مجلس در واقع حربه ای جهت فریب مردم و طفره رفتن دولت پزشکان و شخص ایشان از شعارهای انتخاباتی اش می باشد. این همان سیاست طفره رفتن و توجیه ناتوانی در اجرای قول های انتخاباتی است.
در واقع هراس ، عدم تمایل و مخالفت با تدریس زبان های مادری ملت های ساکن ایران نه تنها بیانگرعدم آگاهی دولت و نمایندگان مجلس از اين قوانین، بلکه ریشه ی این مخالفت در فرهنگ برتری جویانه ی پان فارس و هراس از دست دادن قدرت است.
تجربه دیگر کشور ها نشان میدهد بهانه های بودجه، متخصصین ، براحتی قابل حل است. در کشورهایی که تدریس به زبان مادری اجرا شده تمامیت ارضی کشور نه تنها تهدید نشده بلکه روحیه تعلق به کشور و حس برابری در حقوق شهروندی افزایش یافته است.
گردش این چرخ فلک فرسوده، مخالفت با حق طبیعی تدریس به زبان مادری برای نظام و دولت ایران و کل کشور چیزی جز به هدر رفتن امکانات و استعدادهای کشور نیست.
در کوتاه سخن، «از این امامزاده انتظار معجزه ای نیست»
دولت ایران عزت نفس و غرور ملت های ساکن ایران را به بازی گرفته است و این گناهی نابخشودنی در هر دین و ایمانی است.
دولت ایران یکبار دیگر نشان داد که قابلیت گفتگو و ارتباط با شهروندانش را از دست داده است.
جواب ملت های ساکن ایران به این چرخ فلک فرسوده صریح و روشن است: بگرد تا بگردیم .
ترکمن صحرا بیرلشیک قوراماسی
ترکمنی اُورنیش مرکزی
۰۱٫۰۳٫۲۰۲۵